گذری بر زندگینامه رفعت نظام نرماشیری

ساخت وبلاگ

رفعت نظام:میرزا قاسم خان پسر خواجه حسن نعیم آبادی از اهالی نعیم آباد نرماشیر و از جمله دلاوران و آزادیخواهانی است که بی تردید نام بزرگش همواره زیب و زیور تاریخ بم خواهد بود. سپس منشی گری مرتضی قلی خان سعداله حاکم بلوچستان و بم را عهده دار شدو هر چه سردار معتضد او را احضار کرد نپذیرفت و بعد از به توپ بستن شدن مجلس به کمک آزادیخواهان دیگری چون ناظم النجار شتافت بعدها با میرزا حسن خان رِییس نظمیه آشنا شد و بدنبال وقایع دیگری که اتفاق افتاد سلاطین عشره شکل گرفت و این دو جزو ده نفر اعضاء این گروه بودند . آنان در مقابل امیر اعظم حاکم سفاک و ستمگری که آمده بود تا کرمان و کرمانی را غارت کند قد بر افراشتند و با او وارد نبرد شدند سر انجام این دو نفر به همراه اسماعیل توپچی در نزدیکی بردسیر و پس از آن بقیه آزادیخواهان نیز دستگیر شدند. اسیران بردسیر شب را به سختی سپری کردند. برخی آزاد شدند. اما صبح روز بعد که مردم بردسیر از خواب بیدار شدند. در مقابل قلعه مشیز دو تنه درخت صنوبر را به پا دیدند که دیروز نبوده آن شب به دستور امیر اعظم حسین خان رییس نظمیه مرد آزادیخواه و روشندل و یار با وفایش. لاله دشت های نرماشیر یعنی رفعت نظام دلیر را به دار کشیدند و داستان آزادیخواهی آن سر افراز آزاده و فرزند نرماشیر و یارصمیمی اش


 رفعت نظام نرماشیری -هنوز ناصر الدین شاه بر پهنه ی  ایران زمین حکومت می کرد در گوشه ای از جنوب شرق ایران زمین همسایگی لوت زنگی احمد ،در نزدیکی یکی از قریه  های فهرج بم آن زمان مردی پا به جهان گذاشت ،که بعد ها نامور شد . نامش را محمد قاسم گذاشتند. پدرش محمد حسن مشهور به خواجه نعیم از نوادگان خواجه نصرالدین طوسی بود . ازآنجا که آن پدر فرزانه به پیشرفت محمد قاسم می اندیشید ،اورا به کرمان می فرستد تا در مکتب خانه ها ی آنجا درس  بخواند.در این ایام او با شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان بردسیری هم درس می شود.پس از اتمام تحصیلات ،حاکم کرمان بخاطر هوش سرشارش و همچنین خط زیبا و خوشش او را به عنوان مستوفی (منشی)خویش بر می گزیند ،اما پس از 2ماه، دیگر فضای دار الحکومه کرمان را تاب نمی آورد و استعفا ءداده به سوی بم  روان می شود ،در بم مدتی منشی محمد خان اسعدالدوله ،پسر زین العابدین خان اسعدالدوله (حاکم بم وسیستان )او را به عنوان مستوفی (منشی)خویش بر می گزیند و دختر عموی خود را به عقد او درمی آورد .در همین ایام به رسم آن روزگاران محمد قاسم لقب ((رفعت نظام )) را از درباربرای خود می خرد .پس از مدتی او منشی سردار مجلل(غلامحسین خان عامری )می شود. از آنجا که این مرد به رعایای خویش ظلم شدیدی روا می داشت و روح آزاد اندیش رفعت نظام به واسطه آشنایی و الهام گرفتن از تفکرات شیخ احمد روحی که دوست قدیمی اش سید جمال الدین اسدآبادی بود او را با آزادی خواهی آشنا کرد. قبل از آنکه مشروطه خواهی در ایران اوج گیرد، او آغاز گر این حرکت در گوشه ای از کویرتفتیده ایران می شود .او تاب این مظالم را نداشت. روزی در میدان ریگان ،چوب وفلکی که سردار مجلل با آن رعایا را مورد ظلم قرارمی داد به آتش می کشدتا اولین ندای عدالت خواهی اش را در گوش ظا لمان دوران فریاد کند. او به کمک مردم جمعیتی را گرد هم می آورد،اما موفقیتش چندان چشمگیر نبود. برای اینکار به سیستان می رود، لشکری فراهم آورده و بر بم مسلط می شود . از تهران و کرمان احضار می شود ،مردم بم و نرماشیر در تلگرافخانه بست می نشینندکه رفعت نظام نباید بم را ترک کند. چراکه او ما را از حمله یاغیان و بلوچها در امان نگه می دارد .در همین ایام امیراعظم حاکم کرمان می شود. او میرزا حسین خان رئیس نظمیه را برای گرفتن مالیات به همراه لشکری مجهز به توپ به بم می فرستد تا   رفعت نظام را متقاعد به همکاری نماید . میرزا حسین خان نظمیه به همراه رفعت نظام و ده نفر از سران ایلات که قصد نداشتند مالیا ت بپردازند ،قرآنی مهر می نمایند و هم قسم می شوند تا امیر اعظم را از کرمان بیرون اندازند. لشکری تدارک می شود و به سوی کرمان روانه می گردد .انگلیسی ها که با حضور رفعت نظام ،اهداف استعماری خویش را در خطر می بینند ،با 500تومان توپچی رفعت نظام را میخرند .با برخی از سران ایلات که تنها به آن می اندیشید ند که از مالیات رهایی یابند مذاکره می نمایند و وعده معافیت مالیاتی را به آنها می دهند واین باعث می شود که قوای رفعت نظام که تا یک قدمی فتح کرمان گام برداشته بودند مجبور به عقب  نشینی شوند وبا عده ای از یاران به باغ بهادرالملک خان در بردسیر می روند، ومیهمان او و حسین خان بچاقچی می شوند وباز هم عده ای از دنیا طلبان کور باطن، این مرد آزاد اندیش را به اندک بهایی می فروشند. باغ محاصره می شود و او به همراه یار آزاده اش میر زا حسین خان نظمیه دستگیر می شوند. اربابان بمی که لشکری را به فرماندهی سالار حشمت برای کمک به امیر اعظم ،به کرمان گسیل داشته بودند از این خبرمطلع و سالار حشمت خود را به بردسیر می رساند و همو نیز دار اعدام آن بزرگمردان را بر پا می کند وآن دودر سال 1330ه . قمری در همان باغ بردار می شوند و اینچنین رفعت نظام قبل از فراگیری نهضت مشروطه شاهد شهیدی می گردد که بر آزادی خواهی مردمان با صفای کویر، و حقیقتا با ید او را از نخستین شهدای مشروطیت ایران به شمار آورد که در لابه لای اوارق تاریخ گمنام مانده .شهید گمنامی به بلندای نام ((رفعت نظام )).


مفاخرین و نخبگانم علوم تشیع شهرستان دارالصابرین بم...
ما را در سایت مفاخرین و نخبگانم علوم تشیع شهرستان دارالصابرین بم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 811363611a بازدید : 1477 تاريخ : يکشنبه 26 دی 1395 ساعت: 23:17