به گزارش تهران پرس به نقل از دفاع پرس،از پل نو که به سوی شلمچه حرکت کنی، سمت چپ تابلوی"به طرف نهر خین" دیده میشود. نهری که جزیره بوارین عراق را از شلمچه ایران جدا میکند. این نهر در بیابان دور افتاده، دروازهای از بهشت است که آنهایی که رفتند خیلیهایشان برنگشتند.نهر خین در مجاورت پاسگاه مرزی خین قرار دارد و دو و نیم متر عمق و بین هشت تا سی متر عرض آن متغییر است و در تنومهی عراق به شط العرب میریزد.قبل از آغاز جنگ، ارتش عراق برای مسلح نمودن عوامل خود در خرمشهر به طور مرتب در حاشیه این نهر به تخلیه سلاح میپرداخت. با آغاز جنگ تیپ 20 لشکر 5 پیاده –مکانیزه ارتش عراق در تاریخ 31 شهریور 59 در کنار نهر خین آرایش تهاجمی به خود گرفت. این در حالی بود که از روزهای قبل پاسگاه خین زیر آتش دشمن قرار داشت و نیروهای ژاندارمری به کمک نیروهای مردمی در این پاسگاه مقاومت میکردند. در سومین روز جنگ این پاسگاه تخلیه شد و مدافعین در محدوده پل نو موضع گرفتند.در جریان آزادسازی خرمشهر، خین یکی از محورهای قرارگاه نصر به فرماندهی شهید همت برای ورود به شهر بود و در عملیات والفجر8 نیز تلاش پشتیبانی قرارگاه خاتم الانبیا(ص) در محدوده آن صورت گرفت. در عملیات کربلای 4 این منطقه شاهد سنگینترین درگیری خود در طول تاریخ بوده است به طوری که شهدای بسیاری در آن به شهادت رسیدند. نهر خین با انواع موانع از جمله نبشیهای , ...ادامه مطلب
بیاد مردان هورالعظیم و فتح المبینالهی به آنان که پرپر شدند پر از زخم های مکرر شدندبه آنان که چون پرده بالا زدند قدم در حریم تماشا زدندبه آنان که کارون خروش آمدند چنان خون کارون به جوش آمدندبه آنان که زخمی ترین بوده اند شهیدان میدان مین بوده اندهمانان که از مهر فرزند خویش بریدند یکباره پیوند خویشبریدند تا وصل آسان شود نیستانه درد درمان شودهمانان که روح روان داشتند سفرنامه آسمان داشتندهمانان که دلداده او شدند کبوتر کبوتر پرستو شدندپرستو پرستو فراز آمدند و بی سر سرافراز باز آمدندکه این خطه خاک سرافرازی است همه همت و شور جانبازی استبه تکبیر آن دم که دم می زدند سکوت زمان را به هم می زدندشب عاشقی را رقم می زدند همانان که بر مین قدم می زدنداز آنان که تنها پلاکی به جاست کمی استخوان، مشت خاکی به جاستالهی به آوازه این حریم به هورالهویزه به هورالعظیمبه دشتی که پیوسته عباس داشت که بی دست هم خیمه را پاس داشتبه رمزی که چون نام خیبر گرفت غریبانه از ما برادر گرفتخبر بود و تکرار خمپاره ها جگرگوشه ها، پاره پاره رهاخطر، رمل، توفان شن، ماسه ها زمین، مین، کمین، رد قناسه هاخطر پشت هر لحظه پا می گرفت زیاران ما دست و پا می گرفتو آن لحظه هایی که خمپاره شصت , ...ادامه مطلب
1)الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمیخوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشی.2)شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستارهای است که پرتو نورش عرصه زمان را در مینوردد و زمین را به نور ربالارباب اشراق میبخشد. 3)شهادت قلبی است که خون حیات را در شریانهای سپاه حق میدواند و آن را زنده نگه میدارد.4)شهادت، جانمایه انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است. 5)شهید منتظر مرگ نمیماند، این اوست که مرگ را برمیگزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش میمیرد و لذت زیستن را نیز هم او می یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمیگذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت میآمیزد. خادم الشهدا حاج حسین علی ابادی 6)شهادت مزد خوبان است. روی شانه ی غیرت یاد جبهه ها مانده ستمرگمان اگر دیدید پرچمی رها مانده سترفته اند اما نه! کوله بارشان باقی ستبر زمین نمی ماند ، شانه های ما مانده ست آیا وقت آن نرسیده که پیله های مادی را بشکافیم و به سوی او پرواز کنیم ؟ ای شهدا برخیزید گویی این جا همه چیز تمام شده است و انگار نسل جهاد دیده دیروز،به خط پایان رسیده است.اگر سراغمان نیایید و کلامی و حرفی بر زبان نیاورید ما هم کم کم باورمان می شود که همه چیز تمام شده است.ب, ...ادامه مطلب